حرف دل

حرف دل

حرف دل
حرف دل

حرف دل

حرف دل

دعوا...

سلام...


من از صبح ساعت شش و نیم دقیقا تا یک ربع بع هفت شب کلاس داشتم...وقتی رسیدم


دیدم یکی از هم اتاقیام که همیشه م رو اروم میکنه و هوام رو داره و در برابر همه صبور


هست خیلی عصبی و داغونه گفتیم چی شده گفت از دست هماتاقی جدیدمون ناراحته و


واقعا حق داره...دیگه ایشون هم شورش رو در آروده بود...اول اینکه مثل ما جوجه 72 ای


نیست و 68ای هست و یک ماه دیگه عروسیشه بیاد یه فرقی با ما داشته باشه!!!!خلاصه


من عصر خیلی کلی گفتم بچه ها باید به هم احترام بذاریم و یک سری اصول رو رعایت کنیم


اینم فوری صداش رو بلند کرد که من به همه احترام میذارم همیشه.گفت حالا هم ساکت


باش چون به سکوت احتیاج دارم..منم گفتم اون زمان که فلانی خواب بود میگیم ساکت


باش تو باید ساکت میشدی نه حالا ما...بعدم بهش گفتیم وسایلاش رو از وسط جکع کنه و


گفتم در اتاق رو آروم ببند...خلاصه بعدم عین بچه کوچیکا رفته به دوستم اس ام اس داده


که ازت توقع نداشتم دوستم هم به من میگه چی شده گفتم ول کن هرچی هم باشه با


من دعوا کرده....ولی دلم خنک شد ازش دفاع کردم!!!تو اتاق 8نفره همه چی رخ میده!!!!!!!!!!

نظرات 7 + ارسال نظر
امین پنج‌شنبه 22 اسفند 1392 ساعت 20:28

نا امید نشو ازم
من یه خورده دیر همه چیو میگیرم

امین پنج‌شنبه 22 اسفند 1392 ساعت 20:25

اینقده بدم میاد از این ادما با این لفظ و این اسمها نظر میزارن
فضولی مگه ,
آره پگاه جون باید بندازیم این فضول رو توی گونی بفرستیم مرز گزیک استان خراسان جنوبی تا حالش جا بیاد
هنگ مری گزیک بزرگترین هنگ مرزی ایرانه
مرز زیادی داره با به قول امریکایی های افکانستان

fuzool پنج‌شنبه 22 اسفند 1392 ساعت 09:42

Are kheeeyli...vali man taghat in hame hayejano nadaram

fuzool چهارشنبه 21 اسفند 1392 ساعت 13:37

احسنت...اگه زیاد حرف زد بگو با امین میایم میکنیمش تو گونی میبریمش سیستان ولش میکنیم میایم

ترجیح میدم با امین تو ور بندازیم تو گونی ببریمت....هیجانی تره..نیست؟؟؟؟

امین چهارشنبه 21 اسفند 1392 ساعت 01:08

نفهمیدم نقش تو این وسط چی بوده
بیاد خودم اونجا می بودم تا میفهمیدم
ولی خب حالا که گذشته

امین این همه واضح توضیح دادم.نا امید شدم

امین چهارشنبه 21 اسفند 1392 ساعت 00:48

نه عاشقی کدومه دیگه دختری نمونده عاشقش نشده باشم
نه حالم گرفته واسه خونمون

خوشم اومدددد آفرین که خودت رو میشناسی

امین سه‌شنبه 20 اسفند 1392 ساعت 22:55

چی شده
دعوا چرا پگاه جان
امیدوارم تو دعوات نشده باشه نیمه شب میام پستتو رو میخونم الان برم دوش
ببخشید
یادم بنداز ازت راهنمایی بگیرم تو یک زمینه ای
اگه بشه یاهو ببینمت خوبه اگه نه که بارم می نویسم همینجا

سلام.هروقت حال داشتی بخون زدی به هدف خودم دعوا کردم البته من آروم حرف زدم اون دعوا کرد امین.......بد نباشه دوباره عاشق شدی؟؟؟؟؟

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.