حرف دل

حرف دل

حرف دل
حرف دل

حرف دل

حرف دل

اولین...

سلام...



بوشهر که بودیم از پلاژ که میومدیم بیرون من با یکی از خانوما داشتیم وسایلا رو جمع


میکردیم بعد مسیول پلاژ گفتن خدانگهدار امیدوارم سال خوبی داشته باشید...و من دلم


گرفت آخع اوولین کسی بود که سال نو رو به من تبریک گفت!!!آره خب شد 93!!!به همین


سادگی...من اهل خرید عید نیستم همه چی دارم دلیل نمیبینم عین نی نی ها خودم رو نو


وار کنم!!! ولی میخوام یه سفره هفت سین خوشکل بندازم عاشق تخم مرغ رنگ کردن


هستم...خیلی دوست دارم...خدا کنه همه شیرینی خوشمزه بخرن..خدا کنه کسی فوت


نکنه...کسی غم نبینه کسی تنها نشه کسی دلش نگیره کسی دلش مثل من پر نباشه از


همه چیز و نتونه بروز بده..خدا کنه همه سالی پر از پنیر  پیتزا و ماکارونی داشته


باشن....همه هرچقدر میخوان قارچ بخورن همه یکی داشته باشن که اگه نصفه شب


سرفه کردی برات آب بیارن..یکی باشه که وقتی خسته ای دست بکشه تو موهات...یکی


باشه که بتونی ساعت ها بدون حرف زدن باهاش خوش بگذرونی دعا میکنم امسال همهی


مردا پولدار ترین پدرای دنیا بشن و خستگی از تن مادرا بره بیرون...دعا میکنم همه یه عالمه


عیدی بگیرن دعا میکنم همه پول خشک گیرشون بیاد..دعا میکنم کسی موقع پرخوری عید


چاق نشه...دعا میکنم هرکی دلش پیش یکی گیره اگه خدا میخواد بهش برسه...دعا میکنم


عکس کسی لو نره کسی مزاحم تلفنی نداشته باشه پسری دختری رو گول نزنه و دختری


پول پسری رو حروم نکنه..همه با ارامش از خیابون رد بشن...و هر کی بچه میخواد بچه دار بشه...هرکی میره ارایشگاه خوشکل باشه...همه پسته بخورن و یه عالمه دعای دیگه!!!!!!

نمیخوام...

سلام...


یه وقتایی دلت نمیخواد برا نگه داشتن لحظه ی نابت از ابزاری کمک بگیری مثل دوربین


عکاسی...میخوای خودت به خاطرش بسپاری نه اصلا نمیخوای به خاطرش بسپاری میخوای


صرفا تو این لحظه گم بشی نه اینکه خودت رو مجبور کنی تا همه چی تو ذهنت بمونی گاهی


انقد لحظه ی تو ناب هست که فقط میخوای از خودش لذت ببری و فقط فعل های حال رو


صرف کنی پشت سر هم...

شعر...

سلام...


امروز یه جمع دانشجویی داشتیم که یکی از بزرگان که از اساتید محبوب من هستن گفتن بچه ها بیاین یه بیت شعر یا جمله یا هر چیز رو که در ذهن ما الگو شده و خیلی بهش علاقه داریم رو بگیم حتی اگه از یه ترانه باشه......من به سرعت بیتی که عاشقشم رو یادم اومد و خوندمش اما همه کلی روش فکر کردن...


والله که شهر بی تو مرا حبس میشود   آوارگی کوه و بیابانم آرزوست


بعدش کلی به این فکر کردم که خیلی این شعر ور دوست دارم و یاد خیلی چیزا افتادم...یه حس ملکوتی داشتم



تعارف...

سلام...


استاد رست داد من داشتم بیسکوییت میخوردم(سر کلاس بهداشت ) بهش تعارف کردم گفتم


استاد بفرمایید گفت بله الان شروع میکنم!!!یعنی حسابی خندم گرفته بود ولی چیزی نگفتم!!!


یه اوضاعی داشتیم سر قضیه هاری...استاد میگه هاری یعنی چی یکی از پسرا میگه نام


یکی از گونه های انسانی هست!!!بعد استاد میگه اگه یه حیوان گازت گرفت برا اینکه


بفهمی هار هست یا نه باید سرش رو جدا کنی ببریش ازمایشگاه(البته کلی توضیح علمی


هم داد که حوصلم نمیشه بگم مربوط به رشتمون هست) یکی از پسرا میگه استاد اگه یه


انسان گازت گکرفت هم باید سرش رو جدا


کرد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟از خنده مردیم خدایا!!!

باور...

سلام...


خب این روزهای 20سالگیم رو خیلی دوست دارم....درگیر این مسیله هستم که ایا من خشک


مذهب هستم یا نه؟؟؟دوست ندارم یه سری قید و بند هام رو بردارم آخه اینطوری کم کمک یه


چیزایی برات عادی میشه که دوست ندارم!!!


امروز دو جلیه از باشگاه رو برگزار کردیم دو کلاس متفاوت با دو استاد متفاوت تر!!!!خیلی جالب


بود...