درباره من
من یکی مثل تو هستم.یه جایی مثل جای زندگی تو و شاید توی حال و هوای تو باشم.متولد1372 و دانشجو.بعضی از حرفا واسه یه شخص خاص نیست اما زمان و مکان بهت اجازه نمیده به همه بگی پس اینجا میذارمش تا خونده بشن... من بهش میگم حرف دل
ادامه...
دیر شد...
سلام.
بالاخره اتاق گرفتم و اومدم دانشگاه!این مدت هم به اینترنت دسترسی نداشتم!
اما از همیشه خوشحال تر بودم!چون نامزدم عزیزم رو دیدم
!
خیلی دوسش دارم چون بهم احترام میذاره،قشنگ صدام میکنه!حواسش بهم هست!
و مهمتر از همه اینکه ما با اینکه چند تا مشکل برامون پیش اومده اما هیچی از دوس داشتنمون کم نشده!!
امروز ناهار نداشتم بعد هم اتاقی عزیزم پیشنهاد داد ماکارونی درست کنه منم که عاشق ماکارونییییییی!!!گفتم
باشه میرم ماست و نوشابه میخرم میام!و در نهایت فهمیدم خیلی اشپزیم عالیه و این حرفا ایشالا که متوجه
شده باشید البته دستش درد نکنه وگر نه هلاک می شدم!
بعدشم با سرعت نور خودم و پیاده رسوندم دانشگاه اصلا هم هوا گرم نبود!!!!رفتم سر کلاس استاد گفت پس
درس رو از جلسه بعد شروع میکنیم!!!اما از اونجا که خیلی منطقیم لبخند زدم!!!
حال خوب...
سلام!
دیشب حالم خوب نبود !! اما الان خوب و خوشم!
با نامزدم حرف زدم و فردا میبینمش!خیلی خوشحالم
!الان احساس خیلی خوبی دارم!خوشحالم که
شریک زندگیم هوام رو داره
!البته اینا همش به خاطر اینه که خدا هوامون رو داره!
راستی بچه ها من از ترم جدید میزم رادیو دانشگاه مشغول به کار میشم!خیلی دوس دارم!
کار ترجمه هم میکنم واسه دوتا نشریه هم مینویسم!برام حسابی دعا کنید!!!
خیلی برنامه ها دارم!
بچه ها من خیلی روی این قضیه که ما انسان ها جانشین خدا هستیم روی زمین حساسم و فکر میکنم!
خیلی برام مهمه!شاید به نظرتون مسخره بیاد!
دیشب جواب کنکور رو زدن یکی از دوستام که پارسال انتخاب رشته نکرد از رشته فعلیش راضی نبود یه عالمه
باحاش حرف زدم!تا اروم نشد خوابم نبرد!احساس میکنم چون میتونم بقیه رو اروم کنم و خدا این نعمت رو بهم
داده باید زکاتش که کمک به بقیه است رو انجام بدم!بعد از اینکه اون اروم شد خودمم خیلی احساس ارامش
داشتم.
خدایا شکرت میدونم خدا تو از همه با دقت تر وبلاگم رو میخونی و برات مهمه چی مینویسم خدایا خیلی
دوست دارم...
سر درد...
سلام.
سرم خیلی درد میکنه.میدونم براتون مهم نیست اما خب نوشتنش ارومم میکنه.
از خدا میخوام خوبم کنه.خدای قشنگم فدات شم لطفا حواست بهم باشه.
امروز با آقا رضا حرف زدم خیلی اروم شدم.خیلی دوسش دارم خیلی زیاد.
مدام از خدا می خوام که همیشه همینطور همدیگر رو دوس داشته باشیم!به هم احترا بذاریم همدیگر قشنگ صدا بزنیم.
مرسی خدا!!!
جواب...
سلام.
دیروز نتیجه ازمایش رو بردیم به دکتر ژنتیک نشون دادیم.دکتر خیلی صحبت کرد و البته همش مفید بود
!!
درنهایت ما تصمیم گرفتیم با هم ازدواج کنیم
!!!
روز خیلی خوبی بود...خیلی
جالب ترین اتفاقش هم وقتی بود که برای اولین بار با لفظ زندایی خطاب شدم!!!!
باز نشر...
اسمش پریا است و یه سالشه.دو ماهه به خاطر عفونت شدید بستری شده.دکترا ازش قطع امید کردن.شما رو به عزیزتون قسم براس دعا کنید.از طرف علی رسولی پدر این کوچولو.لطفا به اشتراک بذارید تا همه براش دعا کنن .شاید دعای یه دلشکسته معجزه کنه.