حرف دل

حرف دل

حرف دل
حرف دل

حرف دل

حرف دل

خون گیری...

سلام.


امروز خونگیری داشتیم.........وای محشر بودیم خیلی گروه ما باحال بود..بعضیا اصلا انگیزه نداشتن اما


سه نفر بودیم 6تا سرنگ پر کریدم..من خودم سه بار خون گرفتم دوبار خون دادم...خیلی خوشحالم باورم


نمیشه..ما وقتی میرفتیم دیگه هیشکی نبود ولمون میکردن تا صبح رگ پیدا میکردیم...الان احساس یه تزیریقی


بودن رو درک میکنم..


میبینم چه هیجانی دارن!!!!خلاصه سری بعد ازشون سرنگ میگیرم میرم تمرین میکنم چون دختری بودم بهم


گفتن اکشال نداره!!!وای چه باحال بود وای خدا!!!


نظرات 2 + ارسال نظر
خانوم گل دوشنبه 1 مهر 1392 ساعت 14:31

وااااای پگاه چقدر شجاعی.
من افتضاح از خون میترسم.چه ببینم از کسی خون میگیرن یا از خودم خون بگیرن.دردش که خب خیلی خیلی کمه ولی همون سرنگ پر از خون رو میبینم حالم بد میشه.چندبار که ازم خون گرفتن بهشون گفتم من صورتم رو اونور میکنم هر وقت تموم شد بهم بگین

اخی عزیم بیا خودم ازت خون بگیرم!!!!اروم بیسرو صدا بیدرد...خب من از اول به اینط.ر کارا علاقه داشتم خانوم گل

..... دوشنبه 1 مهر 1392 ساعت 13:55

salam age ehyanan rage ezafi khastiiid hatman begid,be ezaye har 3 ragi ke behetoon midim 1 eshantiyon ham rooosh mididm

واقعا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟چه خوب
راستی شما نه اسم برام میذارین نه سایت یا وبلاگ البته یه حدسایی میزنم

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.