حرف دل

حرف دل

حرف دل
حرف دل

حرف دل

حرف دل

دلتنگی...

سلام...


میدونم حوصله شنیدن اینکه دلم برا خونه تنگ شده رو ندارید البته به جز امین که کسی


نمیخونه اینجارو...اونم مجبوره بخوهه دیگه..بله دیگه...تا زنگ میزنم به بابا یا دادش یا مامان


دلم میخواد گریه کنم اما به خاطر اونا گریه نمیکنم!!!!

جایزه...

سلام ...


فردا به سمت بوشهر حرکت میکنیم...قراره توی اردو مسابقه برگزار بشه اومدم براشون هدیه بخرم...


گفت نیم ساعت دیگه حاضر میشه منم اومدم دانشکده یه سر البته امروز کلاس ندارم...الان که پشت سیستم نشستم همون


همکلاسیم که گفتم کنارم نشسته...خوبه خوشتیپ شده امروز...البته با هم صحبت نمیکنیم چون آخرین بار بهش گفتم دیگه


دوس ندارم هیچ وقت با من حرف بزنی ...اونم بعضی وقتا با ترسو لرز فقط سلام میکنه!!!!خداییش خیل باهاش بدرفتاری


کردم...ولی خب غیر ازاین بود پررووو میشد...از دیشب که اومدم دوستم برام قیافه میگرفت منم خسته شدن از اینکه همیشه


من باید اون کسی باشم که برم طرفش!!!صبح هم با قیافه دوباره پا شد رفت بیرون!!!بعضی وقتا از بعضیا خیلی دلم میگیره


دوس دارم کله خودم بکوبم تو دیوار البته نمیکوبم!!!

از صبح...

سلام...


یکی از هم اتاقیام هست سال آخریه یه جوریایی بیمار وانیه با همه لج داره و در نهایت چون


کسی بهش توجه نمیکنه یعنی ارزش بحث کردن رو نداره و به قولی سوژه برا دعوا دستش


نمیدیم حرص میخوره و کارای عصبی میکنه...صبح با لج و حرص سر وصدا میکنه امروز انقد


سر وصدا کرد که هممون از خواب پا شدیم ولی چیزی بهش نگفتیم از خوردنشم خیل بدم


میاد..بعدش سفره رو مچاله کرد پرتش کرد یه گوشه!!!هم اتاقیم بهش گفت یعنی چی چه


خبره؟؟؟اونم گفت تو به خودت فشار نیار دیدم دوستم عصبی شده منم در کمال آرامش


پاشدم سفره رو تا کردم گذاشتم رو یخچال ...بعدم که خداحافظی کرد یه نفر فقط جوابش


رو داد...مثلا پا میشه از لج در  کمد رو محکم میکوبه به هم!!!امروز با خودم گفتم این یه


تمرینه برا من هرچند خیلی سخت!!!

گاهی...

سلام...


این مطلب در مورد دوستی با پسر نیست...



گاهی نه شاید همیشه یه سد برا خودم دارم که اجازه نمیدم به خودم که دوستیم رو از یه حد


فراتر ببرم...خب شایدم حق دارم..چون تو ی رابطه ی دوستی همیشه اونی که ضرر میکنه


من هستم چرا؟چون با تمام وجود برا طرف مایه میذارم و به جایی میرسه که فکر میکنه


دارم بهش خدمت میکنم نه محبت و بعد در برابر انتظارات من میگه مگه یه دوستیه ساده


بیشتر هست تو توقعت زیاده...اره واقعا هم زیاده از دوستم میخوام هوام رو داشته باشه


حداقل هم اندازه من طرفش رو قبول داشته باشه سخته؟؟؟؟

امشب...

سلام...


امشب شام کوکو دادن با آش رشته...خوب بود دستشون درد نکنه....حال این روزای من هم بارونیه!!!شایدم ابری...


چی بگم...نمیدونم از کجا دلم گرفته خدا میدونه......جمعه تولد دعوت بودم که اردو هستم کادو تولدش هم گرفتم بهش گفتم


برام کیک با پفک نگه داره گفت اگه تا 12 شب رسیدی اتاقمون برات نگه میدارم..این دوستم اصفهانی هست واقعا دوسش دارم

...