حرف دل

حرف دل

حرف دل
حرف دل

حرف دل

حرف دل

از صبح...

سلام...


یکی از هم اتاقیام هست سال آخریه یه جوریایی بیمار وانیه با همه لج داره و در نهایت چون


کسی بهش توجه نمیکنه یعنی ارزش بحث کردن رو نداره و به قولی سوژه برا دعوا دستش


نمیدیم حرص میخوره و کارای عصبی میکنه...صبح با لج و حرص سر وصدا میکنه امروز انقد


سر وصدا کرد که هممون از خواب پا شدیم ولی چیزی بهش نگفتیم از خوردنشم خیل بدم


میاد..بعدش سفره رو مچاله کرد پرتش کرد یه گوشه!!!هم اتاقیم بهش گفت یعنی چی چه


خبره؟؟؟اونم گفت تو به خودت فشار نیار دیدم دوستم عصبی شده منم در کمال آرامش


پاشدم سفره رو تا کردم گذاشتم رو یخچال ...بعدم که خداحافظی کرد یه نفر فقط جوابش


رو داد...مثلا پا میشه از لج در  کمد رو محکم میکوبه به هم!!!امروز با خودم گفتم این یه


تمرینه برا من هرچند خیلی سخت!!!

گاهی...

سلام...


این مطلب در مورد دوستی با پسر نیست...



گاهی نه شاید همیشه یه سد برا خودم دارم که اجازه نمیدم به خودم که دوستیم رو از یه حد


فراتر ببرم...خب شایدم حق دارم..چون تو ی رابطه ی دوستی همیشه اونی که ضرر میکنه


من هستم چرا؟چون با تمام وجود برا طرف مایه میذارم و به جایی میرسه که فکر میکنه


دارم بهش خدمت میکنم نه محبت و بعد در برابر انتظارات من میگه مگه یه دوستیه ساده


بیشتر هست تو توقعت زیاده...اره واقعا هم زیاده از دوستم میخوام هوام رو داشته باشه


حداقل هم اندازه من طرفش رو قبول داشته باشه سخته؟؟؟؟

امشب...

سلام...


امشب شام کوکو دادن با آش رشته...خوب بود دستشون درد نکنه....حال این روزای من هم بارونیه!!!شایدم ابری...


چی بگم...نمیدونم از کجا دلم گرفته خدا میدونه......جمعه تولد دعوت بودم که اردو هستم کادو تولدش هم گرفتم بهش گفتم


برام کیک با پفک نگه داره گفت اگه تا 12 شب رسیدی اتاقمون برات نگه میدارم..این دوستم اصفهانی هست واقعا دوسش دارم

...

توضیح...

سلام...


دیشب یکی از پسر ای رادیسو بهم اس ام اس زد که چرا رفتید و چی کار کردیم که انقدر اذیت


شدیم.. آخه من هیچوقت قهر نمیکنم بعد با اخم برم فقط لبخند میزنم و از همه خداحافظی


میکنم فک کنم برا همین بود که انقد متاثر شده بودن..کلا من وقتی ناراحتم بیشتر میخندم


دوست ندارم کسی بفهمه ناراحتم!!!!!خلاصه ما هم بهش گفتیم از جو خوشمون نیومد و اینا


آخرشم بهش گفتم اینا بخشی از لوس بازیای دخترونه اس شما جدی نگیر!!!


دلم...

سلام...


امروز دلم خیلی براش تنگ شده بود...میبینمش اما خب غرور باید داشت...چه قد غرور


واقعا؟تا این حد که حال خودت رو بگیری؟؟؟واقعا که پگاه خانوم...از دستش که دادی بشین


اخم کن تو حال خودت...خدایشش تو این دوسال فهمیدم از بین هم هکسایی که بهم گفتن


دوسم دارن این واقعا دوسم داره واقعا!!!دوست داشتن از جنس یه مرد...شاید برام لازم


بود که بهو ثابت بشه دوسم داره اونم از نوع واقعیش...ینی قشنگ از روز اول هوای من رو


داشت اساسی حتی همین زمان ها که با هم قهریم هم هولم رو داره...مواظبم


هست...امروز عاشقش شدم...